حامد اسماعیلیون: نوشتن دیگر برای من تمام شده است

گزارش نشست معرفی سه کتاب جدید دکتر حامد اسماعیلیون در ونکوور

رسانهٔ همیاری – ونکوور

بعدازظهر شنبه، ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، طی نشستی در سالن دانشگاه یوبی‌سی، شعبهٔ میدان رابسون در داون‌تاون ونکوور، سه کتاب جدید دکتر حامد اسماعیلیون با حضور ایشان معرفی شد. سه کتاب یادشده که به‌تازگی توسط انتشارات تازه‌تأسیس پری‌را۱ در تورنتو منتشر شده است، از این قرارند: «تابستانی با پنج تیر»، «خاطرات بریدهٔ صدراعظم» و «در این خانه برف می‌بارد». 

در ابتدای این نشست، سیامند زندی، مجری برنامه، اعلام کرد که مارک دالتون، نمایندهٔ حزب محافظه‌کار در مجلس فدرال از حوزهٔ پیت‌ مدوز – میپل ریج، در جلسه حضور دارد و از آنجا که قصد دارد جلسه را زودتر ترک کند، مایل است سخنانی ایراد نماید. مارک دالتون طی سخنان کوتاهش با اشاره کرد به اینکه چه اندازه فاجعهٔ سرنگونی پرواز پی‌اس۷۵۲ دردناک بوده و همه را چه مستقیم مانند دکتر اسماعیلیون و چه غیرمستقیم تحت تأثیر قرار داده، خصوصاً با توجه به این واقعیت که این شلیک عامدانه بوده است، گفت که در سال ۲۰۱۸ همهٔ احزاب، ان‌دی‌پی، لیبرال و محافظه‌کار، به‌اتفاق طرحی را برای افزودن سپاه پاسداران ایران به لیست گروه‌های تروریستی ارائه دادند۲، ولی متأسفانه دولت فعلی در این زمینه بسیار کُند عمل می‌کند که مایهٔ تأسف است. مارک دالتون همچنین اشاره کرد که دعوت کانادا از تیم فوتبال ایران و تقبل هزینه‌ای معادل صد هزار دلار۳، چیزی جز عادی‌کردن روابط با ایران و به رسمیت‌شناختن آن کشور نبود. او افزود که حزب متبوعش صدای خود را در قبال این مسئله بلند کرد که موجب شد دولت عقب‌نشینی کند. در پایان دالتون گفت که او و حزب متبوعش خود را موظف می‌دانند به دولت فشار آورند تا به تعهدات خود در رابطه با فاجعهٔ پرواز پی‌اس۷۵۲ و پیگیری مجازات خاطیان، عمل کند و مرتب آن را به تأخیر نیندازد.

مارک دالتون، نمایندهٔ حزب محافظه‌کار در مجلس فدرال از حوزهٔ پیت‌ مدوز - میپل ریج
مارک دالتون، نمایندهٔ حزب محافظه‌کار در مجلس فدرال از حوزهٔ پیت‌ مدوز – میپل ریج

سپس، سیامند زندی، در معرفی حامد اسماعیلیون، ضمن خواندن بخش‌های کوتاهی از کتاب‌هایش سویهٔ دیگر وی را علاوه بر حرفهٔ دندانپزشکی و نویسندگی، دادخواهی خواند، و از او دعوت کرد تا به پشت تریبون برود.

حامد اسماعیلیون در ابتدای سخنان خود ضمن سپاسگزاری از حضور شرکت‌کنندگان در جلسه، از حضور مارک دالتون و سخنانی که دربارهٔ فاجعهٔ پرواز پی‌اس۷۵۲ و موضوعات و اتفاقات پس از آن ایراد کرد، تشکر و قدردانی نمود. وی گفت قبل از هر چیزی مایل است از مسافران ونکوورِ پرواز پی‌اس۷۵۲ و دیگر مسافرانی که خانواده‌هایشان هم‌اکنون ساکن ونکوورند و در جلسه حضور دارند، یاد بکند. او از جمع حضار خواهش کرد تا به‌یاد روجا امیدبخش، مهران ابطحی، کامیار ابن‌الدین حمیدی و مادر و پدرش، نیلوفر رزاقی و اردلان ابن‌الدین حمیدی، دلارام داداش‌نژاد، دریا طوقیان، فاطمه کازرانی، حسین ساکت، نگار برقعی و همسرش الوند صادقی، سوفی امامی و مادرش سهند صادقی، خواهران قوی، معصومه و مهدیه، بهاره کرمی‌مقدم و امیرحسین قاسمی، به‌پا خیزند و دقیقه‌ای سکوت کنند. 

پس از آن اسماعیلیون بخش‌هایی از سه کتاب تازه‌منتشره‌اش را خواند. وی دربارهٔ «تابستانی با پنج تیر» توضیح داد که این کتاب پنج شخصیت اصلی دارد؛ نمازخوان، مهاجر، انگورباز، ماژور و آدمکش، با چهار رخداد طی رمان. وی افزود که آخرین بازنویسی کتاب را در سال ۱۳۹۵ انجام داده است و قصد داشت آن را منتشر نکند تا زمانی که جمهوری اسلامی دیگر نباشد، ولی پس از فاجعهٔ سرنگونی هواپیما تصمیمش عوض شد و آن را به‌همراه دو کتاب دیگر منتشر کرد. وی بخش‌هایی از فصل «آدمکش» این رمان را خواند. 

سپس ایشان دربارهٔ کتاب «خاطرات بریدهٔ صدراعظم» یادداشتی را که در ابتدای این کتاب آمده خواند: «قرار بود این کتاب پس از بازنویسی‌های مجدد منتشر شود. ژانویهٔ ۲۰۲۰ (هجدهم دی‌ماه) در حال به‌پایان‌بردن آخرین صفحات بودم که جمهوری اسلامی همسرم، پریسا، و دخترم، ری‌را، را با شلیک به هواپیمایشان از من گرفت. یک‌سال بعد صفحات این کتاب را گشودم تا ببینم چه کاری از من ساخته است، اما به‌کلی از فضای نوشتن و از فضای این داستان دور شده بودم. امروز که منتشرش می‌کنم، می‌دانم می‌توانست اثر بسیار بهتری باشد. قرار بود وقتی پریسا از سفرش برگشت کتاب را بخواند و نظرش را به من بگوید. این کتاب از نگاه او نگذشته است. این کتاب را به خاطرهٔ تمام کسانی تقدیم می‌کنم که در جنایات جمهوری اسلامی جان نازنین خود را از کف داده‌اند.» 

در ادامه اسماعیلیون طی توضیحات کوتاهی اشاره کرد که این کتاب شخصیت‌های مختلفی دارد ازجمله مأمور سما، خواننده، نویسنده، پسر پیرمرد، سرمهندس… و پس از آن بخش‌هایی از «مأمور سما» را برای حضار خواند. 

سپس نوبت به معرفی تازه‌ترین کتاب حامد اسماعیلیون رسید؛ «در این خانه برف می‌بارد» با زیرعنوانِ «خاطرات یک بازمانده». او در توضیحی گفت: «این کتاب پنج فصل دارد: پریسا، مهاجرت، سرگیجه، ری‌را و تاریکی، و فصل آخر ضمیمه، هم برداشت شخصی خودم از کل فاجعهٔ شلیک به پرواز پی‌اس۷۵۲ است. می‌دانید که در دو سال و نیم گذشته، گزارش‌های بسیاری منتشر شده، و به‌جز گزارش جمهوری اسلامی، گزارش‌های دیگر اغلب بر مبنای فکت‌ها و اسناد و مستندات است، ولی این بخش ضمیمه برداشت شخصی من از کل ماجراست که چرا و چگونه به پرواز پی‌اس۷۵۲ شلیک کردند.» سپس وی بخش‌هایی از فصل «پریسا» را برای حضار خواند.

تنی‌چند از اعضای خانواده‌های جانباختگان پرواز ابدی ۷۵۲
تنی‌چند از اعضای خانواده‌های جانباختگان پرواز ابدی ۷۵۲

پس از آن، در بخش پرسش و پاسخ، حامد اسماعیلیون به پرسش‌ها و اظهارنظرهای تعدادی از حضار پاسخ داد که در اینجا کوشش می‌کنیم تا حد امکان به خلاصه‌ای از آن بپردازیم. شایان ذکر است که حامد اسماعیلیون، تا زمانی‌که مارک دالتون همچنان در جلسه حضور داشت، ابتدا سؤالات را به‌انگلیسی برمی‌گرداند و پاسخ‌هایش را نیز ابتدا به انگلیسی و سپس به فارسی بیان می‌کرد. 

ابتدا یکی از حضار که از ویکتوریا برای شرکت در این جلسه آمده بود، ضمن خوشامدگویی به حامد اسماعیلیون و اشاره به اینکه جمهوری اسلامی با جنایتی که مرتکب شده، موجب شده است که جمعی با عقاید و آراء مختلف در حمایت از ایشان در این جلسه گرد هم آیند، اظهار امیدواری کرد که همه با هم تا روشن‌شدن حقیقت و اجرای عدالت به پیش بروند. وی از اسماعیلیون به‌دلیل همراهی‌اش با قربانیان ۶۷ و آبان ۹۸ قدردانی کرد، و افزود که خوشبختانه با حکمی که به‌تازگی برای حمید نوری صادر شد، امید بیشتری برای پیروزی در پروندهٔ پرواز پی‌اس۷۵۲ هست. 

حامد اسماعیلیون در تأیید اظهارنظر این شخص، گفت حکمی که صادر شد، از نظر او حکمی تاریخی بوده است. او افزود: «البته از این‌گونه حکم‌ها در گذشته هم بوده است، اما با توجه به تغییر روندی که در ایران می‌بینیم و اتفاقاتی که در ایران می‌افتد، این حکم امید زیادی به خانواده‌ها، خصوصاً خانواده‌های پرواز، می‌دهد.»

پرسش‌کنندهٔ بعدی دو سؤال داشت. او از حامد اسماعیلیون خواست اگر اطلاعات جدید یا امیدهایی برای به‌ثمررسیدن حرکت جمعی‌ای که وی نمایندگی‌اش را به‌عهده گرفته‌، وجود دارد، برای جمع بگوید. و دیگر آنکه او از مردم اینجا [کانادا]، از جمع کوچک این نشست، و از مردم داخل ایران چه انتظاری دارد در برابر سختی‌هایی که رژیم طی چهل و چند سال گذشته برای مردم، چه در داخل و چه در خارج از ایران، ایجاد کرده است.

حامد اسماعیلیون در پاسخ گفت: «دو دادگاه وجود دارد؛ یکی دادگاه بین‌المللی کیفری و دیگری دیوان بین‌المللی دادگستری. اوکراین امضاکنندهٔ دادگاه بین‌المللی کیفری نبود، ولی سر جنگ اوکراین ۴۲ کشور به دادستان این دادگاه نامه نوشتند و به‌صورت استثناء به آن رسیدگی کردند و ولادیمیر پوتین و روسیه را دارند می‌برند به دادگاه کیفری‌ای که در لاهه است. این دادگاه کیفری، دادگاهی است با بودجه‌ای محدود و سی پروندهٔ باز نسل‌کشی در دست دارد که طی هر یک از آن‌ها ۴۰۰-۵۰۰ هزار نفر در کشورهای آفریقایی و دیگر کشورها کشته شده‌اند. دولت‌ها فکر می‌کنند که به‌خاطر ۱۷۷ نفر و بودجهٔ محدودی که این دادگاه دارد، و اوکراین امضا‌کننده‌اش نیست، احتمال موفقیت در رفتن به آن دادگاه ضعیف است، و برای همین [بردن پرونده به] دیوان بین‌المللی کیفری را حمایت نکردند؛ با اینکه به‌نظر ما این حق ما بوده که چنین کاری انجام شود، ولی نشد… برنامه‌شان دیوان بین‌المللی دادگستری است، مذاکرات، حل اختلاف در ایکائو و بعد، رفتن به لاهه،‌ سه مرحله‌ای است که باید انجام می‌شده. دو سال برای مذاکرات صبر کردند؛ یعنی چیزی که ما از روز اول می‌گفتیم؛ اینکه شما از جمهوری اسلامی هیچ چیزی نخواهید شنید جز دروغ، بنا داشتند که ظاهراً این را خود تجربه بکنند. بعد از دو سال، پنجم ژانویه اعلام کردند که در واقع مذاکرات به بن‌بست رسیده و حالا وقت رفتن به نهاد بین‌المللی است. برای اینکه جمهوری اسلامی هم دقیقاً نفهمد که این‌ها چه می‌خواهند بکنند، یا چیزی هست که ما نباید بدانیم، خیلی روشن با ما حرف نمی‌زنند. ما می‌دانیم که [هدف] ایکائو است؛ ایکائویی که مقرش هم در مونترآل کاناداست و ۳۶ عضو اصلی دارد که هر سه سال تعیین می‌شوند. سپتامبر امسال انتخابات خواهد بود، نوامبر جایگزین خواهند شد و ژانویه شورای جدید به تثبیت خواهد رسید. در این روند، تعدادی از اعضای آن تغییر خواهند کرد، البته کانادا و دیگر کشورهای اصلی خواهند ماند. بریتانیا می‌خواهد برای شورای جدید صبر کند و کانادا هم متأسفانه می‌خواهد صبر کند و با بریتانیا به جلو برود. این در حالی است که کانادا ۸۵ شهروند از دست داده است و بریتانیا چهار شهروند. بریتانیا عملاً هم طی دو سال و نیم گذشته کاری نکرده و هر چه بوده از طریق فشار انجمن و خانواده‌ها در اینجا بوده است؛ اینکه اگر کانادا نمی‌تواند ائتلاف ایجاد کند، باید به‌صورت مستقل آن را به‌انجام برساند. در آخرین ملاقاتی که ما با وزیر محترم خارجهٔ کانادا سه هفته قبل داشتیم، ایشان خیلی دقیق اشاره نکرد که برنامهٔ زمان‌بندی‌شان چیست، اما ما که حدس می‌زدیم برنامه این است [انتظار تا تشکیل شورای جدید ایکائو]، ایشان تأیید کرد که ظاهراً این پرونده تا ژانویه یا فوریهٔ آینده به ایکائو نخواهد رفت. و البته خوب است این را هم بدانید که وقتی پرونده به ایکائو می‌رود، شش ماه در آنجا می‌ماند برای حل اختلاف. ولی این را هم در نظر بگیرید که مثلاً پروندهٔ ۱۵۰۰ صفحه‌ای پرواز MH17 که چندی پیش به ایکائو رفته، روسیه تقاضای ترجمهٔ روسی آن را کرده است و تصور کنید که چنین چیزی چقدر می‌تواند کار را به تأخیر بیندازد، ولی خوشبختانه طبق تحقیقاتی که شده چون فارسی زبان رسمی در ایکائو نیست، جمهوری اسلامی نمی‌تواند چنین تقاضایی داشته باشد. به‌هر حال، دورنمای لاهه می‌توانست امسال باشد، ولی با تأخیری که ما نمی‌فهمیم چقدرش سیاسی است و چقدرش بوروکراتیک، هنوز پرونده به ایکائو نرفته است. خود دولت می‌گوید که دلیل تأخیر صرفاً بوروکراتیک است، ولی برداشت ما در انجمن خانواده‌ها این است که انگلستان هم در به‌تأخیرانداختن پرونده نقش دارد.»

حامد اسماعیلیون در ادامهٔ پاسخش گفت که در تاریخ چهارم اکتبر امسال و مقارن با هزارمین روز وقوع این جنایت، انجمن خانواده‌ها تظاهراتی را قرار است در اتاوا ترتیب بدهد و امیدوارند که بتوانند تمام گروه‌های سیاسی را در این تظاهرات با خود همراه و هم‌رأی کنند، چون این مسئله‌ای ملی است در این کشور و در ایران، نه مسئله‌‌ای حزبی. 

او در پاسخ به سؤال دوم با اشاره به اینکه ما هر روز با جنایتی جدید مواجه‌ایم، گفت: «الان شش روز است که خانواده‌های مادران آبان در زندان‌اند. اصلاً باورنکردنی است برای من. نمی‌دانم چطور می‌توانیم با این خشم و این شرم کنار بیاییم. پنج گلوله به قلب پژمان قلی‌پور شلیک کرده‌اند و می‌گویند مادرش را با دهان پرخون به زندان برده‌اند. اصلاً باورنکردنی است، ولی این جنایات دارد جلوی چشمان ما صورت می‌گیرد. به‌نظر من، ما باید مدام یاد بکنیم، مدام تکرار بکنیم، مدام به خودمان بگوییم که چه اتفاقی دارد می‌افتد. و در جامعهٔ میزبانمان هم، با توجه به اینکه داریم در جامعهٔ آزادی زندگی می‌کنیم، به‌نظرم ما باید صدای مردم ایران باشیم. این وظیفهٔ تاریخی است و هر کس به‌نوبهٔ خود باید در این راه تلاش بکند.»

سپس پرسش‌کنندهٔ سوم، ابتدا به بازی دوستانهٔ فوتبال بین تیم‌های کانادا و ایران اشاره کرد، و اینکه در آن زمان جامعهٔ ایرانی ونکوور انتظار دیدار حامد اسماعیلیون را داشت، که خوشبختانه بازی لغو شد؛ اشتباهی که نهایتاً از طرف دولت کانادا جبران شد. بعد وی از اسماعیلیون پرسید با توجه به اینکه ایشان در مسائل اجتماعی و سیاسی دست‌به‌قلم است، و اینکه انجمن خانواده‌ها جایگاهی فراتر از فقط نمایندگی خانواده‌ها برای پروندهٔ پرواز پیدا کرده است، جایگاه ایرانیان کانادا را چگونه می‌بیند، و سؤال بعدی ایشان این بود که آیا جامعهٔ‌ ایرانی می‌تواند از طریق نمایندگانش در مجلس به روند پیشرفت پروندهٔ پرواز کمک کند، خصوصاً که بعد از فشارهای تحریم‌ها و محکومیت‌های پی‌در‌پی جمهوری اسلامی در مجامع بین‌المللی و حکم حمید نوری، جو خوبی به‌این منظور ایجاد شده است.

گزارش نشست معرفی سه کتاب جدید دکتر حامد اسماعیلیون در ونکوور

حامد اسماعیلیون در پاسخ به این پرسش‌کننده ابتدا با اشاره به بازی فوتبال گفت: «من متوجه‌ام که عدهٔ زیادی برای این بازی بلیت خریده بودند، حتی از تورنتو. ما با این افراد و حتی با خود بازیکنان فوتبال هیچ مسئله‌ای نداشتیم، و علت اصلی مخالفت ما کسانی بود که می‌خواستند این بازی را برگزار کنند. ما دو هفته قبل از اعلام بازی، با گروه عملیاتی ۷۵۲ (‎752 Task Force) که نهادی دولتی است، تماس گرفتیم و دربارهٔ بازی از آن‌ها پرسیدیم ولی آن‌ها هیچ خبری نداشتند و گفتند شایعه است. در عین حال، سمیناری هم با عنوان امنیت در خاورمیانه (Security in Middle East) توسط مؤسسهٔ صلح و دیپلماسی (Institute for Peace & Diplomacy) داشت برگزار می‌شد که وزارت دفاع کانادا یکی از اسپانسرهای آن بود. مؤسسهٔ صلح و دیپلماسی را هم می‌توانید در اینترنت جست‌وجو کنید و ببینید چه کسانی در رأس آن‌ و چه کسانی اعضای آن‌اند… افراد خاصی به این سمینار دعوت داشتند، و ما به‌شدت عصبانی بودیم، چرا که انتظار می‌رود کسان دیگری از جامعهٔ مدنی ایرانیان خارج از کشور هم به این سمینار دعوت شوند، و چرا باید دولت کانادا و وزارت دفاع آن چنین کاری بکنند. بعد بازی فوتبال را اعلام کردند، در حالی‌که ما روز قبلش به آن‌ها نامه نوشتیم و محترمانه از آن‌ها خواستیم که این کار را نکنند، ولی هیچ‌کس به ما پاسخی نداد و ما در ناامیدی کامل بودیم… ولی ما باید حرف حق را می‌زدیم و روی حرفمان ایستادیم تا بالاخره به لغو بازی انجامید. البته من هیچ‌وقت قانع نشدم که دولت کانادا در [برگزاری] این بازی نقش نداشت.» 

اسماعیلیون در ادامه و اینکه چگونه جامعهٔ ایرانی می‌تواند به انجمن و روند پیشرفت پروندهٔ پرواز کمک کند، گفت مایل است از همه خواهش کند که عضو انجمن شوند. او توضیح داد: «نیازی نیست که حتماً وابسته‌ای را در میان قربانیان داشته باشید تا عضو شوید. حداقلش این است که یک ایمیل می‌گیرید و این قدرت چانه‌زنی ما را با دولت بالا می‌برد. ما الان ۲۰۰۰ عضو داریم، ولی اگر ۲۰٬۰۰۰ – ۵۰٬۰۰۰ عضو داشته باشیم، قدرتمان بیشتر خواهد بود.» 

نفر بعدی از شرکت‌کنندگان جلسه صحبت خود را با تأیید سخنان اسماعیلیون در رابطه با نقش‌داشتن دولت کانادا در اعلام برگزاری بازی فوتبال آغاز کرد. وی گفت که در کانادا حدود ۴۰۰٬۰۰۰ ایرانی وجود دارد که شاید یک تا دو درصد آن لابی‌های جمهوری اسلامی‌اند، اما علی‌رغم تعداد کمشان، افراد تحصیل‌کرده‌ای هستند که در احزاب مختلف کانادا حضور فعال دارند. به‌طور مثال همین سازمان‌هایی که هدفشان بیشتر جذب کانادایی‌هاست و به اسرائیل، سیاه‌پوستان آمریکا، بومیان کانادا و… می‌پردازند و تنها جایی که راجع به آن صحبت نمی‌کنند، ایران است. به‌عقیدهٔ ایشان جمهوری اسلامی از سال‌ها قبل کانادا را به‌دلایل گوناگون کشور مناسبی تشخیص داده و نفوذ افراد خود را در این کشور آغاز کرده بود. وی اضافه کرد که حتی اگر ۲۰٬۰۰۰ نفر از جمعیت کل ایرانی در کانادا بتوانند با هم متحد شوند، کارهای زیادی می‌شود کرد. 

حامد اسماعیلیون ضمن تشکر از ایشان، گفت که چیزی ندارد به گفته‌هایشان بیفزاید.

سپس نوبت به نفر بعدی رسید که ضمن معرفی خود گفت که از بازماندگان اعدامی‌های دههٔ ۶۰ است و چهار نفر از اعضای خانواده‌اش را جمهوری اسلامی در آن سال‌ها اعدام کرده است. او حکم حمید نوری را تبریک گفت و آن را اولین پیروزی جنبش خانواده‌های اعدامی‌های دههٔ ۶۰ دانست که از نظر ایشان نه محکومیت یک فرد بلکه محکومیت یک رژیم بود. او گفت که جنبش دادخواهی در واقع قدمتی حدوداً چهل‌ساله دارد، چرا که به‌یاد دارد در بهار ۵۸ رژیم شروع به بمبارانِ سنندج کرد و او و همسرش جلو دانشگاه تهران برای جمع‌آوری دارو و ارسال آن به کردستان چادر زدند… سپس او از حامد اسماعیلیون دربارهٔ کتاب «تابستانی با پنج تیر» پرسید؛ وی گفت که کتاب را نخوانده است ولی می‌داند که در آن صحبت از شخصیت‌هایی شده است که به‌نظر می‌رسد به آن دوره برمی‌گردد، و او درست آن را متوجه نمی‌شود. او از اسماعیلیون خواهش کرد که دربارهٔ آن شخصیت‌ها توضیح دهد. 

اسماعیلیون در پاسخ به این سؤال گفت: «فکر کنم کتاب را باید بخوانید و بعد دربارهٔ آن صحبت کنیم. به‌هر حال، آنچه من در کتاب «تابستانی با پنج تیر» سعی کرده‌ام بنویسم، فضایی از دههٔ هفتاد و هشتاد در ایران است، هم‌زمان با انتخابات دوم خرداد. من سه کتاب نوشته‌ام که در آن‌ها در واقع سعی کرده‌ام تاریخ پس از بهمن ۵۷ را روایت کنم. یکی «توکای آبی» است که از ۸۸ به‌بعد است. یکی «گاماسیاب ماهی ندارد» دههٔ ۶۰ و این کتاب «تابستانی با پنج تیر» که در واقع فاصلهٔ دههٔ ۷۰ تا ۸۸ را روایت می‌کند. شاید اگر کسی این سه کتاب را با هم بخواند، ربط‌هایی هم بینشان پیدا کند.» وی سپس در واکنش به اظهارنظرات ایشان گفت: «امیدوارم روزی شما همین حرف‌هایی را که دربارهٔ عزیزانتان زدید، در سالن دادگستری تهران بزنید، با حضور تمام آن جنایت‌کاران روبه‌روی شما، و این‌ها شرم کنند از اشک‌هایی که امروز به چشم شما آمد… »

سپس همین پرسش‌کننده خطاب به مارک دالتون سؤالی کرد. او گفت می‌داند که حزب محافظه‌کار در برنامهٔ خود دارد که سپاه پاسداران را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهد که این بسیار خوب است. همچنین همان‌طور که ایشان حتماً می‌داند، خانواده‌ها که حامد اسماعیلیون نماینده‌شان است، می‌خواهند که جمهوری اسلامی در دادگاهی بین‌المللی محاکمه شود، ولی تاکنون هیچ کنشی از طرف این حزب در این زمینه دیده نشده است. او از دالتون خواست پاسخ دهد آیا حزب او قصد دارد که به این درخواست عمل کند و رژیم اسلامی و پروندهٔ پرواز پی‌اس۷۵۲ را به دیوان بین‌المللی دادگستری ببرد. آیا این مسئله و نیز قراردادن سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی در برنامهٔ این حزب هست.

گزارش نشست معرفی سه کتاب جدید دکتر حامد اسماعیلیون در ونکوور

مارک دالتون ضمن تشکر از ترجمهٔ سؤالات و نیز پاسخ‌های حامد اسماعیلیون به انگلیسی، در پاسخ به سؤال فوق گفت فکر می‌کند جامعه‌ٔ ایرانی که بسیاری از آن‌ها تحصیل‌کرده‌اند، برای کانادا بسیار مهم و مشارکت این افراد در جامعهٔ میزبان فوق‌العاده است و به‌همین دلیل هم، کانادا کشور بهتری است. وی افزود: «تا جایی که به حزب محافظه‌کار مربوط می‌شود، ما پذیرای تمام مهاجران از سراسر دنیا هستیم. ما به مهاجران نیاز داریم و برایمان مهم نیست چه مذهبی داشته باشند، چیزی که با آن مخالف‌ایم، تندروها هستند، و منظور از تندرو این است که شما روی اعتقادات خود تا آنجا پافشاری کنید که حق دیگران ضایع شود، حالا می‌خواهد حجاب باشد یا هر چیز دیگری… اما در نهایت ما به مهاجران نیاز داریم. و اما دربارهٔ آنچه که در ایران می‌گذرد و ظلمی که در آنجا بر مردم روا داشته می‌شود، ما بسیار نگران‌ایم و برایمان مهم است.» او در ادامهٔ صحبتش افزود: «در ارتباط با قراردادن سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی، باید بگویم که ما همچنان داریم فشار می‌آوریم، اما در ارتباط با بردن پروندهٔ پرواز پی‌اس۷۵۲ به دیوان بین‌المللی دادگستری، من دارم دربارهٔ آن بیشتر اطلاعات کسب می‌کنم و با همکارانم دربارهٔ آن صحبت می‌کنم. من می‌خواهم که دربارهٔ این مسئله صدایی باشم، و نمی‌خواهم شما حس کنید که مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اید؛ اینکه حزب محافظه‌کار را حمایت کنید و در مقابل ما شما را حمایت نکنیم.» دالتون در پایان سخنانش ضمن تشکر از این سؤال وعده داد که این مسائل را با همکارانش پیگیری خواهد کرد.

در واکنش به سخنان مارک دالتون، پرسش‌کننده گفت که او به‌همراه چند تن دیگر حدود نُه ماه قبل با سه تن از نمایندگان حزب محافظه‌کار ملاقات کرده و همین مسائل را مطرح کرده‌اند، ولی پس از گذشت این مدت هیچ کنشی از جانب آن‌ها مشاهده نکرده‌اند. وی خطاب به دالتون گفت اگر می‌خواهد حمایت جامعهٔ ایرانی را داشته باشد، بهتر است مسائل یادشده را به‌همراه همکاران خود در اتاوا در دستور کار برنامه‌های خود قرار دهند. 

پس از آن، نفر بعدی ضمن معرفی خود گفت به پشت میکروفون آمده است تا چند مطلب را عنوان کند، و مهم‌ترین آن‌ها این است که او نیز یک دادخواه است؛ زندانی جمهوری اسلامی بوده، فرزندش را در زندان به‌دنیا آورده و همسرش در تابستان ۶۷ اعدام شده است. او افزود که خود نیز از شاهدان ۶۷ است، چرا که در آن دوره در زندان بوده است. وی در ادامهٔ سخنانش گفت که در طول سالیان زندگی‌اش در ونکوور، همواره تلاش کرده است تا صدای کشته‌شدگان بیش از ۴۰ دهه جنایات جمهوری اسلامی باشد و زمانی که مسئلهٔ هواپیمای اوکراین پیش آمد، رنجی که متحمل شده به‌جرئت معادل رنج و درد زمانی بوده که خبر اعدام همسرش را شنیده است. او خطاب به حامد اسماعیلیون از ایشان تشکر کرد که در سخنرانی‌هایش تنها از قربانیان پرواز نمی‌گوید، بلکه از دههٔ ۶۰، اعدام‌های ۶۷، آبان ۹۸، خوزستان و… نیز می‌گوید. او ضمن اظهار تأسف از اینکه اپوزیسیون تا به امروز نتوانسته است کنار هم جمع شود، در عین حال اظهار خوشحالی کرد که برای اولین بار افرادی با افکار و نظرات مختلف برای استقبال از ایشان و شنیدن سخنانش زیر یک سقف جمع شده‌اند. وی در خاتمه ضمن آرزوی ادامهٔ نقش انجمن به‌عنوان نهادی که موجب همبستگی مردم می‌شود.

حامد اسماعیلیون در واکنش به اظهارنظرات این شخص گفت واقعاً تعداد خانواده‌های داغداری که از جمهوری اسلامی صدمه دیده‌اند، بی‌شمار است، و او این را در سفرهایی که شهربه‌شهر از تورنتو، مونترآل و ادمونتون گرفته تا ونکوور داشته، شاهد بوده است. او افزود: «شنیدم گویا در کلمبیاست که می‌گفتند اگر بخواهند برای هر یک نفر یک دقیقه سکوت کنند، باید ۱۷ سال سکوت کنند… من نمی‌دانم ما چند سال باید سکوت کنیم بابت این‌همه انسان که در ۴۴ سال گذشته از دست داده‌ایم… نمی‌دانم تا کِی می‌خواهیم صبر کنیم، تحمل کنیم و شاهد باشیم. متروپل همین چند هفته پیش بود، و به‌راحتی باز به مردم شلیک می‌کردند و باز ما می‌دیدیم که ۲۰۰ نفر دیگر کشته شدند و می‌گفتیم خب ۲۰۰ نفر کشته شدند… هواپیما را زدند، ۱۷۷ نفر کشته شدند، ۱۵۰۰ نفر در خیابان کشته شدند، هزاران نفر در زندان‌ها کشته شدند. جنبش سبز را که یادتان است؛ تک‌تیراندازهایشان از بالای ساختمان‌ها به بچه‌ها شلیک می‌کردند… در دههٔ شصت، مدرسهٔ رفاه… این داستان، داستانِ حزب نیست، داستان مردم است. مردم مهم‌ترین آسیب‌دیدگان این ماجراهای جمهوری اسلامی‌اند، و مردم‌اند که حقشان را از جمهوری اسلامی می‌گیرند. من مطمئن‌ام این اتفاق می‌افتد. جریان‌های دادخواهی به‌هم متصل می‌شوند، و می‌دانم که زمان می‌برد تا همه را با هم بتوان همراه کرد… در نهایت، مردم باید تکلیفشان را با این حکومت روشن کنند، هر یک روزی که می‌گذرد، تعدادی به خانواده‌های داغدار اضافه می‌شود…» 

وی در ادامهٔ سخنانش گفت اعتقاد دارد که اگر خانواده‌‌های قربانیان جنایات جمهوری اسلامی حالت تشکیلات داشته باشند، چنانچه قربانیان پرواز دارند، و افرادی انتخاب شوند و خانواده‌ها را نمایندگی بکنند، خیلی مؤثرتر می‌توان کار کرد، همان‌طور که به‌طور مثال قذافی سقوط کرد؛ چرا که یکی از دلایل شش‌گانهٔ سقوط او پرواز لاکربی و دادخواهی خانواده‌ها بود. 

پرسش‌کنندهٔ آخر از حامد اسماعیلیون پرسید با توجه به اینکه او قبل از این حادثهٔ دردناک هم داستان‌نویس بوده است، می‌خواهد بداند که فرایند داستان‌نویسی وی بعد از این حادثه چه‌اندازه به رنجش افزوده و چقدر تسکین و مرهم بوده برای رنج‌ها و زخم‌هایی که داشته است.

اسماعیلیون در پاسخ گفت که او در زمان دانشجویی، مانند بسیاری از دانشجویانی که در کنار تحصیل فعالیت ادبی دارند، در همان حد فعال بود و می‌نوشت. بعد از ترک دانشگاه و رفتن به تهران در کارگاه‌های داستان‌نویسی امیرحسن چهلتن، و سپس در مؤسسهٔ کارنامه که محمد محمدعلی (نویسندهٔ‌ ساکن ونکوور) و امیرحسن چهلتن تدریس می‌کردند، شرکت کرد. وی پس از شش سال، اولین کتابش را در سال ۱۳۸۷ منتشر کرد. او در ادامه گفت: «بعد از اینکه این فاجعه رخ داد، حس می‌کنم با انتشار این کتاب‌های اخیر، نوشتن دیگر برای من تمام شده است. شاید برخی فکر کنند تازه شروع شده، ولی من واقعاً به چیز دیگری جز این هواپیما نمی‌توانم فکر کنم.» او ضمن اشاره به اینکه رمان‌نوشتن مانند یک پروژه است، افزود که برای هر یک از کتاب‌هایش دو تا سه سال وقت صرف کرده است، به‌جز کتاب «در این خانه برف می‌بارد» (خاطرات یک بازمانده) که تصمیمی بسیار شخصی و سخت هم بوده است؛ چرا که می‌بایست دربارهٔ همسر و دخترش که دیگر در این دنیا نیستند می‌نوشته، در جایی که پیش از آن حتی برای ارسال یک عکس او به مادربزرگش از او اجازه می‌گرفته، اما در نهایت تا آنجا که فکر کرده اجازه دارد، در این کتاب از آن‌ها نوشته است، اما پس از این، نوشتن برای او بسیار سخت است. و اگر هم بتواند روزی بنشیند و داستان دیگران را بنویسد، احتمالاً خیلی طول خواهد کشید.

در پایانِ این نشست، صفی طولانی از افرادی که کتاب‌های حامد اسماعیلیون را خریداری‌ کرده بودند، تشکیل شد تا بتوانند آن‌ها را به امضای ایشان برسانند.

گفتنی است کتاب‌های معرفی‌شده در این نشست از طریق این لینک برای خرید در دسترس‌ است.

در پایان توجه خوانندگان گرامی را به کلیپ کوتاهی از این مراسم جلب می‌کنیم:


۱برگرفته از نام دکتر پریسا اقبالیان، همسر، و ری‌را اسماعیلیون، فرزند از دست‌رفتهٔ دکتر حامد اسماعیلیون.

۲اشاره به طرح گارنت جَنیوئِس (Garnett Genuis)، نمایندهٔ محافظه‌کار منطقهٔ شروود پارک-فورت ساسکاچوان، برای قراردادن سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی و قطع فوری مذاکرات برقراری روابط با ایران در تاریخ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸. هرچند این طرح به‌اتفاق آرا تصویب نشد، بلکه با ۲۴۸ رأی موافق از طرف نمایندگان لیبرال و محافظه‌کار و ۴۵ رأی مخالف از طرف نمایندگان حزب دموکرات نوین، رهبر پیشین حزب سبز و تنها نمایندهٔ این حزب در آن زمان در مجلس عوام و نمایندگان دو حزب استان کبک به تصویب نمایندگان مجلس رسید. برای اطلاعات بیشتر این لینک را ببینید.

۳در خبرهای منتشرشده در رسانه‌های داخل ایران این رقم چهارصد هزار دلار قید شده بود و به این رقم در بیانیهٔ حزب محافظه‌کار  از سوی مت جنرو، نمایندهٔ منطقهٔ ادمونتون ریوربند، و ریچارد مارتل، وزیر سایهٔ ورزش، اشاره شده بود. برای اطلاعات بیشتر این لینک را ببینید.

ارسال دیدگاه